رفیق نارفیقم...عشقمو برد ز پیشم...

رفیق نارفیقم...عشقموبرد ز پیشم...

همیشه سخت ترین نقش ها ب بهترین بازیگر تعلق داره...شاکی سختی های زندگی نباش...!شاید تو،بهترین بازیگرخدایی!!!!!وبلاگ پرطرفدار چیه...چیزی شده وبلاگ پرطرفدار غمکده...
نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:شاکی,خدا,عاشق,سختی,نغمه,دلتنگ,دوست داشتن,عشق,بازیگر,زندگی,نقش,,ساعت 23:48 توسط ی عاشق تنها| |

زندگی صحنه ی یکتای هنر مندی ماست...هر کسی نغمه ی خویش خواندو از صحنه رود... صحنه همواره بجاست...خرم آن نغمه ک مردم بسپارند ب یاد....وبلاگ پرطرفدار چیه...چیزی شده وبلاگ پرطرفدار غمکده...
نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:خوب,بد,نغمه,زندگی,خرم,جالب,غم,غمناک,بیباک,شعر,مطالب جالب,قشنگ,سخن,نامردی,نارو,زدحال,زشت,جیز,,ساعت 23:39 توسط ی عاشق تنها| |

سلام... خب از کجا شروکنم؟ باشه از اولش. شخصیت های داستان آرمین،آتی دختر خاله ی آرمین،نغمه دوست دختر خاله ی آرمین و مقداد دوست آرمین! . . . . ی روز آقا آرمین داستان ما میره تو کافی شاپ مشکی تا قلیون بکشه...دختر خالش تماس میگیره و میگه آرمین کجایی؟اونم میگه بیا کافه...آتی و نغمه باهم میرن کافه پیش آرمین... آقا آرمین خیلی از نغمه خوشش میاد... ولی روش نشد اون روز بهش بگه... تا گذشت و گذشت ی روز آرمین تو کافه آقابزرگ پیش دوستش مقدادبود ک نغمه و آتی میان اونجا... آتی ب نغمه میگه ک آرمین از تو خوشش امده اونم میگه منم خوشم امده ازش شمارمو بهش بده..... آقا آرمین شب تو خونه اس میده ب نغمه خب نغمه هم جواب میده و باهم دوست میشن... گذشت و گذشت... بعد از مدتی آرمین واقعا ب نغمه علاقه مند میشه واقعا دووسش داشت نغمه هم میگفت دوست دارم... روز ها گذشت تا ی روز آمار رسید ب گوش آرمین ک نغمه بایکی دیگه هم رفیقه... داغون شد... نابودشد... بهتره بگم مردوزنده شد... . . .ببخشید گریم گرفت... . . روز بعد بهش گف ک اینجوری شنیده ولی نغمه گفت ن عزیزم اینجوری نیست من دویت دارم مگه میتونم جز تو باکسی باشم؟... آقا آرمین قصه ی ماهم ک ساده...باورکرد... ی روز نغمه اس میده ب آرمین میگه آرمین میای بریم کافه؟آرمسن میگه گلم امروز کار دارم نمیتونم ولی اگه خواستی بری برو آقابزرگ ک کافه ی دوستمه آشناست کسی هم مزاحمت نمیشه... نغمه میره کافه وبامقدادشوخی میکنه و بلاخره مقداد هرجور بوده شمارشومیگیره... چندوقتی بهم اس میدادن تا آرمین متوجه میشه و میفهمه... آخه هروقت ب نغمه میگف بریم کافه میگفت فقط بریم پیش دوستت میگفت بریم پارک میگفت فقط بریم پیش دوستت... آرمین اینبار قاطی میکنه و میگه بیا کافه مشکی نغمه میاد...آرمین واقعیت هارو ب نغمه میگه ک بیخیال مقدادبشه...ولی... نغمه... بعد ک از آرمین جداشد...رفت پیش مقداد... همه رو کف دست مقدادگذاشت... آرمین شد داغون شد... ب حد مرگ رسید... و آخر شب ی اس ب نغمه دادوگف... هرکار کردی خوب کردی من دوست دارم...هرچی گفتی و نگفتی خوب کاری کردی من باورت دارم... نغمه ک از کارش پشیمون شد از آرمین معذرت خواست... آرمینم قبول کرد... گذشت و گذشت تاباز فهمید ک نغمه و مقداد باهم رابطه دارن اینبار زد ب سیم آخر... اس داد ب نغمه و همه چی رو گف... نغمه باکمال آرامش گفت من مقدادو دوس دارم... آسمون رو سر آرمین خراب شد... مرد... زنده شد... جون داد... ولی نغمه حرف دلشو زد... آرمین هم ک واقعا عاشق بود...گف نغمه من آشقتم ولی بخاطر این ک عشقم ناراحت نباشه... میکشم کنار...بای... آرمین...کم کم پشیمکن شد اس داد ک نغمه برگرد من آشقتم...ولی...هییییی خدا... خلاصش کنم واست بعد از چند وقت نغمه اس داد ک آرمین پشیمونم دوست دادم عاشقتم...دوست دارم برگردم ولی میترسم...اون تحدیدم کرده...ک اگه ازش جداصم میکصتم آبرومومیبره...آرمین گف همش حرفه مالش ب این حرفا نمیخوره... ولی نغمه فرصت خواست آرمین گفت باشه... تا ی روز مقداد زنگید ب آرمین و اونوگرفت زیر فحش خوارومادر... آرمین شب باگریه و زاری گفت مقدادما رفیقیم فحش نده بازم داد... مقدادمادوستیم...بازم فحش داد... آرمین گف فردامیام رودرروباهات میحرفم... ن این ک بره دعواکنه ن میخواست باهاش صحبت کنه...آرمین صب بادوستاش رفت درکافه مقدادتیغ کشید آرمین گف امدم حرف بزنم ن دعواکنم... بلاخره حرفیدنو مشخص شد ک مقصر نغمه بوده ن آرمین... ولی آرمین گفت مقداد باهاش خوب باش فک کن مقصر من بودم ولش کن اون دوست داره... . . . . هییییی خدا... دوستایی ک شماهاباشید... آقا آرمین قصه ی ما عشقشو از دست داد... آرمین ک خود من باشم... توزندگی خیلی ناروونامردی دید... دوستان مراقب عشقتون باشید...گرگا شبیخون زدن... اگه دقت کرده باشد عاشقو با "آ"نوشتم چون همیشه کلاشوبادمیبرد... هه... نغمه نمیدونم اینارو میخونی یان؟ نمیدونم اصلا منو یادت هست یان؟ حدود یک سال گذشت...دلم برات تنگ شده... بخدا داغونم...بادخترای دیگه رفاقت کردم ولی ب هیچکدوم عشق نورزیدم... دوست دارم نغمه دلم میخواد ی بار دیگه از زبونت بشنوم ک میگی آرمین؟دوست دارم... . . . . . . . ببخشید حالم خوب نیست... معذرت ک شماهاروهم ناراحت کردم بای...دوست دارم نغمه...وبلاگ پرطرفدار چیه...چیزی شده وبلاگ پرطرفدار غمکده...
نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:غم نامه,دلبر,آرمین,نغمه,مرگ,داستان غم,نامردی,نارو,نارفیق,,ساعت 21:39 توسط ی عاشق تنها| |


Power By: LoxBlog.Com